سروش عشق

دوست داشتن

سروش عشق

دوست داشتن

نرگس

نرگس هر روز در کنار آبگیر می آمد و به روی آن خم می شد، تا زیبایی خود را بنگرد. روزی چنان شیفته ی زیبایی خود شده بود که در آبگیر افتاد و غرق شد. پریان جنگل پس از مرگ نرگس سراغ آبگیر رفتند و دیدند که آب گوارایش تبدیل به اشک شور چشم شده است.از او پرسیدند: "چرا گریه می کنی؟" پاسخ داد برای نرگس. پریان گفتند همه ی ما سایه به سایه ی نرگس حرکت می کردیم، اما تو تنها کسی بودی که می توانستی به زیبایی نرگس خیره شوی. آبگیر پاسخ داد مگر نرگس زیبا بود؟!!
پریان با تعجب پاسخ دادند مگر تو نمی دانی که نرگس هر روز برای دیدن زیبایی خودش به روی تو خم می شد.؟ آبگیر پاسخ داد من به زیبایی نرگس توجه نکردم ولی هر وقت او روی من خم می شد، من زیبایی خود را درون اعماق چشمانش می دیدم.

نظرات 8 + ارسال نظر
ف-م سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 14:03 http://aramedel.blogsky.com

سلام

بنویسید هزاران بار ار پاره شود پیوند میان من ودوست
جای غم نیست
که از هر رگ خود رشته این خواهم ساخت
و گره خواهم زد پیچک جانم را
به بلندای عظیم عشقش...

فعلا...

قناری سه‌شنبه 4 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 15:41 http://khalvatgah-yek-ashegh.blogsky.com/

سلام
ممنون که به من سر زدی
وبلاگ زیبایی داری
موفق باشی

الهه تنهایی چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 14:56 http://myheaven.blogsky.com/

سلام
خیلی ممنون به من سر زدین.
وبلاگ بسیار بسیار زیبایی دارین.
با تبادل لینک موفقین؟
اگر بازم به من سر بزنین خوشحال میشم.
موفق باشین.

سارینا چهارشنبه 5 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 18:47 http://bitter.blogsky.com

سلام دوست من
کم پیدا شدی
داستان قشنگی نوشتی ..
به ما هم سر بزن
بای

آیدا پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 11:57 http://www.nimeyegomshodeh.blogsky.com

سلام
وبلاگ قشگی دارید

موفق باشید.

حضرت عشق پنج‌شنبه 6 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 14:11 http://anooshka.blogsky.com

شب است و گیتی غرق در سیاهی شب بلند است و سیاهی پایدار ، ولی باور به نور و روشنایی است ، که شام تیره ما را ، از تاریکی می رهاند و از دل شبهای زمستان سرد ، جشن مهر و روشنایی به ما ارمغان می رساند تیرگی هاتان در دل نور خاموش باد ، شب را به نور قرنها قدمت جاری نگه داریم . .
سلام مهربون ، زیبا می نویسی... با فکری زیباتر... با دیدی متفاوت از بقیه.
از اینکه خواننده وبلاگت هستم بسیار خوشحالم

به منم سر بزن خوشحال میشم
منتظر نظراتت هستم به شدت

دیوونه خودتی جمعه 7 بهمن‌ماه سال 1384 ساعت 02:17 http://divoonekhodeti.blogsky.com

فریاد کشیدم تو کحاایی تو کجایی
گفتا طلب کن تو مرا تا که بیابی
چون همسفر عشق شدی مرد سفر باش
هم منتظر حادثه هم فکر خطر باش

مجتبی جمعه 26 خرداد‌ماه سال 1385 ساعت 13:51

عزیزم با اجازه چندتا از عکس هاتو برمی دارم
در ضمن وبلاگت خیلی قشنگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد